* ظهورِ منجی *
باز یاد تو و دریا و غروبی دلگیر
عصر یک جمعه و رؤیا و غروبی دلگیر
کاش آینده به جز آمدن فردا بود
باز من ماندم و فردا و غروبی دلگیر
باز چشمان من و عکس تو با هم بودند
باز هم شورش و غوغا و غروبی دلگیر
باز هم خلوت دلگیر من و خاطره ها
آه و افسوس و تمنا و غروبی دلگیر
باز این پنجره ها شاهد تنهایی من
من و یک پنجره تنها و غروبی دلگیر
کاش بیماری بی حوصلگی سر می رفت
شب و بیماری و یلدا و غروبی دلگیر
نوشته شده در شنبه 89/12/14ساعت
4:43 عصر توسط * ظهور منجی * نظرات ( ) |
Design By : Pichak |