* ظهورِ منجی *
انتظار منفی، برداشت قشری و سطحی از مهدویت است. این گونه افراد می گویند، آن گاه که صلاح به نقطه ی صفر برسد، حق و حقیقت طرفداری نداشته باشد، باطل یکه تاز میدان شود، جز نیروی باطل، نیرویی حکومت نکند و فرد صالحی در جهان یافت نشود، دست غیب از آستین بیرون می آید.
با وجود این، هر اصلاحی محکوم است، زیرا هر اصلاح، یک نقطه ی شروع است و تا در اجتماع، نقطه ی روشنی هست، دست غیب ظاهر نمی شود. بر عکس، هر گناه و فسادی، ظهور را نزدیک می سازد. پس بهترین کمک به تسریع در ظهور و بهترین شکل انتظار، ترویج و اشاعه ی فساد و یا حداقل، سکوت در برابر فساد و حکومت های ظالم است.
این گروه، طبعاً به مصلحان و مجاهدان و آمران به معروف و ناهیان از منکر، با نوعی بغض و عداوت می نگرند، زیرا آنان را تأخیراندازان ظهور و قیام مهدی موعود (علیه السلام) می شمارند.
این نوع برداشت از انتظار، منجر به نوعی تعطیل شدن حدود و مقررات اسلامی می شود و باید نوعی «اباحی گری» شمرده شود که به هیچ وجه با موازین اسلامی و قرآن موافقت ندارد.
البته این گروه به جهت بد فهمی از برخی روایان به چنین اشتباهی افتاده اند. آن ها می گویند: در روایت آمده است: «خداوند زمین را پر از قسط و عدل می کند، پس از آن که از ظلم و جور پر شده باشد.»
باز یاد تو و دریا و غروبی دلگیر
عصر یک جمعه و رؤیا و غروبی دلگیر
کاش آینده به جز آمدن فردا بود
باز من ماندم و فردا و غروبی دلگیر
باز چشمان من و عکس تو با هم بودند
باز هم شورش و غوغا و غروبی دلگیر
باز هم خلوت دلگیر من و خاطره ها
آه و افسوس و تمنا و غروبی دلگیر
باز این پنجره ها شاهد تنهایی من
من و یک پنجره تنها و غروبی دلگیر
کاش بیماری بی حوصلگی سر می رفت
شب و بیماری و یلدا و غروبی دلگیر
نظام سلطه ی جهانی و جبهه ی استکبار برای استمرار از بخشیدن به نفوذ و تسلط و حفظ منافع نا مشروع خود، با دقت فراوان، امکانات و نقاط قوت جهان اسلام را زیر نظر دارد تا آن ها را به دقت شناسایی کرده و نابود سازد.
یکی از این نقاط قوت، اندیشه رهایی بخظ «مهدی باوری» است که در خط مشی مبارزاتی امت مسلمان از جایگاه استراتژیکی برخوردار است. از این رو استکبار جهانی، سناریوهای متعددی را جهت تضعیف و نابودی این اندیشه ی مقدس طراحی کرده و متناوباً به اجرا گذارده است که به برخی از آن ها اشاره می کنیم:
- دخالت مستقیم و حمایت از پروسه ی «شخصیت پردازی و مهدی تراشی»: حمایت خائنانه ی استعمارگران و جبهه ی استکبار از مدعیان مهدویت مانند مهدی الصومال در آفریقا، سید علی محمد باب، حسینعلی بهاء و سید محمد نوربخش در ایران، میرزا غلام احمد قادیانی در پاکستان، سید محمد جونپوری در هند و محمد بن عبدالله القحطانی در حجاز، به خوبی روشنگر اهداف شوم و پلید آنان است.
- تخریب پایه های فکری «مهدی باوری» از طریق ژست های علمی و به ظاهر شرق شناسی: نظام سلطه زیر نقاب شرق شناسی، سربازان صلیبی خود مانند «فان فلوتن»، «گلدزیهر یهودی»، «ولهوسن»، «پروکیلمن» و «دونالد سن» را با نام مستشرق، راهی کشورهای اسلامی کرد تا شاید از طریق شبهه سازی و تردید افکنی، اذهان افراد غیر متخصص و غیر آشنا با مبانی دقیق اسلامی را مشوب سازند که متأسفانه در این باب به توفیقاتی هم نایل شدند و اسلام گرایانی چون «احمد امین» و «محمد رشید رضا» را به این دام کشیدند.
- پرورش و حمایت از خود باختگان سر سپرده داخلی: کوته فکرانی چون احمد کسروی، شریعت سنگلجی، سلمان رشدی و احمد الکاتب طعمه های خوبی بودند که استکبار جهانی آن را به راحتی با اعطای مدال های «نویسنده آزاد اندیش»، «متفکر منصب» و «پژوهنده ی روشنفکر» به دام خود بکشند و به آنان گوشزد کنند که هر لقب و عنوان در برابر یک ضربه به اصول و باورها یا دهن کجی به مفاخر و ارزش ها، نصیب شان خواهد شد.
- انتشار تبلیغات مسموم رسانه ای: مانند ساخت سریالی به نام «نوسترا داموس» که به مدت سه ماه متوالی از شبکه ی تلویزیونی آمریکا پخش شد و هدف از آن به تصویر کشیدن چهره ای خشن و گرفتار جنون قدرت از مهدی موعود ( نستجیر بالله) و تحریک عواطف ملل غربی علیه اسلام و منجی موعود آن بود.
- تحریف اندیشه ی ناب مهدویت از طریق ارایه ی مقالات به ظاهر تحقیقی در کتب معتبر.
Design By : Pichak |